مرد شمالی
شاهزاده جوان وایکینگی به نام املث به دنبال انتقام قتل پدرش و بازگرداندن پادشاهی خودش است...
شمشیرزن دوره‌گرد: پایان
هیمورا کنشین برای دور ماندن از جنگ و خون‌ریزی، در یک روستا زندگی آرامی را سپری می‌کند و سعی دارد گذشته خونین خودش را فراموش کند. اما وقتی در حال گذراندن دوران آرامی در آن‌جا است، رستوران مورد علاقه‌اش را تخریب می‌کنند و نامه‌ای برایش باقی می‌گذرانند که آغاز خشم اوست...
تانهاجی: جنگجوی ستایش نشده
پادشاه سلسله گورکانیان اورنگ‌زیب قصد تصاحب هندوستان و گسترش امپراتوری‌اش را دارد. شیواجی، پادشاه ماراتا است و سعی می‌کند تا این امر را از تانهاجی که فرمانده ارتش ماراتا است پنهان کند، چون جشن ازدواج پسرش نزدیک است. اما تانهاجی از موضوع مطلع می‌شود و تصمیم می‌گیرد جلوی سرباز مورد اعتماد اورنگ‌زیب را بگیرد و او را از رسیدن به قلعه و تحت کنترل گرفتن آن بازدارد...
قربانی
یک پزشک پسر خود را قربانی می‌کند تا تنها فرزند خاندان ژائو را نجات دهد، که تمام قبیله‌اش به دست وزیری شرور کشته شده است. اما پس از بزرگ شدن آن کودک، پزشک تصمیم به انتقام می‌گیرد...
کاپیتان سرخ
در اواخر قرن ۱۸ میلادی، یک راهب هندی به دنبال انتقام از فردی به نام رحمت خان است که پس از غارت سکه‌های طلای خزانه در حال فرار به سر می‌برد...
