تماس
دو دختر جوان در زمان‌های متفاوتی در یک خانه زندگی می‌کنند، یکی از آن‌ها در زمان حال و دیگری در ۲۰ سال پیش به سر می‌برند. اما یک تماس تلفنی آن دو را به هم ارتباط می‌دهد و زندگی آن‌ها به طور غیر قابل بازگشتی تغییر می‌کند...
استاد
یک معلم دائم الخمر به دبیرستانی اعزام می‌شود که مخصوص اصلاح و تربیت نوجوانان است، ولی در آنجا با گنگستری که از بچه‌های مدرسه برای کارهای مجرمانه استفاده می‌کند، درگیر می‌شود...
نامتعادل
ریچل که برای رسیدن به سر کارش دیر کرده است و همراه با پسرش در پشت چراغ قرمز متوقف شده‌اند، شروع به جر و بحث با غریبه‌ای می‌کند که روزگار بدی را سپری کرده و چیزی برای از دست دادن ندارد. این برخورد در ادامه منجر به تعقیب و گریزی خطرناک و مرگ‌بار می‌شود و مرد غریبه با بی‌رحمی سعی می‌کند تا روز بسیار بدی را برای ریچل بسازد...
مرد چاق
کودکی ۱۲ ساله که در شب کریسمس یک تکه ذغال‌سنگ هدیه می‌گیرد، ناراحت شده و تصمیم می‌گیرد با استخدام یک آدمکش، بابانوئل را به قتل برساند. اما بابانوئل دائما مست که کسب و کارش از همیشه کسادتر است، آماده مقابله با هر خشونتی است تا به قاتل احتمالی‌اش یادآور شود که او اولین کسی نیست که قصد جانش را کرده است...
سنگر بی پایان
در سال ۱۹۳۶ در شهری دورافتاده در جنوب اسپانیا به نام آندلس، هیگینیو که یک خیاط و عضو شورای شهر است، پس از کودتای ژنرال فرانکو و شروع جنگ داخلی اسپانیا، در خانه پنهان می‌شود و تصمیم می‌گیرد تا در فرصتی مناسب به همراه همسرش از آنجا فرار کند. اما توسط همسایه‌شان گیر می‌افتد، چون هیگینیو را مقصر مرگ برادرش می‌داند و قصد انتقام از او دارد...
