پیانیست
در خلال جنگ جهانی دوم و حمله آلمان نازی به لهستان، یک موسیقی‌دان یهودی لهستانی تلاش میکند تا از تخریب محله یهودی‌نشین شهر ورشو، جان سالم به در ببرد... فیلم پیانیست بر مبنای داستان واقعی زندگی ولادیسلاو اشپیلمان در دوران جنگ جهانی دوم در لهستان و اشغال این کشور توسط آلمان، ساخته شده‌است. وی در آن دوران آثار موسیقی شوپن را در ایستگاه رادیویی ورشو می‌نواخت. رومن پولانسکی کارگردان این فیلم، از آن به عنوان مهم‌ترین فیلم خود یاد کرده‌است. وی در کودکی بمباران‌های ورشو توسط نازیها را تجربه کرده و مادرش را در همین بمباران‌ها از دست داده‌است. آدرین برودی با دریافت جایزه اسکار در سن ۲۹ سالگی، رکورد جوان‌ترین بازیگری که جایزهٔ نقش اول مرد را گرفته، شکست؛ او جایزه فوق را به اشپیلمان تقدیم کرد.
روزی روزگاری در آناتولی
در مناطق روستایی اطراف شهری در آناتولی (ترکیه)، یک پزشک به همراه دادستان محلی و کمیسر پلیس به دنبال جسد مقتولی هستند که دو مظنون به قتل او اعتراف کرده‌اند. اگرچه این جستجو پیچیده‌تر و سخت‌تر از چیزی است که گمان می‌کردند، چون مظنونین محل دقیق جسد را به یاد نمی‌آورند...این فیلم موفق به کسب جوایز متعدد بین‌المللی، از جمله جایزه بهترین کارگردانی در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۱ شده است.
یک بی آر
نویسنده و کارگردان فیلم دیوید مارمر می گوید. همه ما داستانهای ترسناک آپارتمانی داریم: هم اتاقی های آزار دهنده ، صاحبخانه های آسفالت ، ساختمانهای مخروبه ، در میان بسیاری از سناریوهای کابوس. جستجوی مکان مناسب برای زندگی در یک مکان مطلوب با اجاره مناسب ، همسایگان مناسب و دیوارهای ضد صدا بیشتر از آنچه باید باشد یک چالش است ، بازیگر فیلم سارا در یک آپارتمان جدید و زیبا یک خوابه که تازه اقامت می کنه ، فکر می کند که او برنده و موفق است از یافتن ایم آپارتمان که در خیابان آرام در لس آنجلس واقع شده است ، فضای زیاد ، مستاجران دوستانه ، و حتی یک همسایه زیبا در کنار واحد او قرار گرفته است. اما همه چیز آن چیزی نیست که به نظر می رسد... صداهای بلند شروع به بیدار شدن او در شب می کنند. گربه اش گم شده است. به نظر می رسد او این آپارتمان را انتخاب نکرده است بلکه او را دیگران برای اقامت انتخای کرده اند و....
نابغه بد
داستان فیلم درباره لین ، یک دانش آموز نابغه‌ی دبیرستانی است که با رساندن تقلب در امتحان‌ها یک شغل جدید برای خودش ایجاد کرده و از طریق آن پول به دست می‌آورد. اما…
من میتونم صحبت کنم
کارمند خدمات شهروندی "پارک مین جائه" به ناحیه جدیدی از سئول منتقل می‌شود. او مرد جوانی با منطق و مسئولیت پذیر است. "پارک مین جائه" مورد انتقاد مادربزرگ بدخُلقش "نا اوک بوم" قرار می‌گیرد. او تمام تلاشش را میکند تا رضایتش رو بدست بیاورد، اما ...
